سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ملعون است، ملعون است دانشمندی که به سوی پادشاهی ستمگر می رود و به او در ستمش یاری می رساند [امام صادق علیه السلام]
 
سه شنبه 93 اردیبهشت 23 , ساعت 12:22 صبح

به نام آفریدگار مهر

آقااجازه!

السلام علیک یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته

 

این روزها چه خبر است؟!

آقای رئیس جمهور قرار بود در دولت شما ملت راحت حرف هایشان را بزنند، راحت نقد کنند.

چه شده که هر کس علیه این دولت نقد می کند یا متهم به بی سوادی می شود یا باید تشریف ببرد بیرون!

آن از هفته نامه 9 دی، آن از برنامه عمو پورنگ به خاطر به تجسم کشیدن روایت: دروغ کلید همه گناهان است و ساختن یک کلید که به خودتان نسبت دادیدش، در برنامه شان را تخته کردید!

و این هم برنامه سمت خدا!

و اما بعد...

سلام

شما هم در نهی از منکر سهیم باشید!

«احتمال برکناری تهیه کننده برنامه سمت خدا»

کافی ست فقط 2 دقیقه وقت گذاشته و اکنون با

0212781 روابط عمومی سیما تماس و اعتراض خود را اعلام نمایید.

 

این پیام را به دیگران نیز برسانید.


یکشنبه 93 اردیبهشت 21 , ساعت 7:46 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

السلام علیک یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته

آمده ام با دلی پر اما دست های خالی! نه...! دست هایم آنقدر هم که فکر می کنم خالی نیستند!

شاید اگر خالی خالی بودند نفوذ کلامم بیشتر می شد.

نگاه که می کنم می بینم سیاه شده اند. اثرات سیاهی دلم بر دست هایم هم نشسته است.

خدایا 

خوب می دانی دلم چقدر پر است، از ...

نه! قرار است سکوت کنم. یادم هست قرارمان سکوت بود و رضایت.

مرا ببخش که خیلی وقتها گلایه می کنم، کوچکم دیگر!

اما تو بزرگی، خیلی بزرگ تر از دل کوچکم و گناهان بزرگش...

دلم از خیلی چیزها گرفته، از ناگفتنی هایش که بگذریم!

از خودم، از بدی هایم، از انسان! از بدی هایش دلم گرفته است.

آه...

 

و اما بعد...

دعـا پشتِ دعــا برای آمدنــت   گناه پشتِ گناه برای نیامدنت

 دل درگیر، میان این دو انتخاب  کدام آخر؟ آمــدنت یا نیامدنت

 


چهارشنبه 93 اردیبهشت 10 , ساعت 12:18 صبح

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته

آقای خوبم با اجازه تان می خواهم هرازگاهی دست به قلم شوم و بروم سراغ یکی از مسئولین دولتی!

کاش خودتان ظاهر بودید و زیر سایه دقت نظرتان مسئولین پاسخگوی رفتارشان بودند.

و اما بعد...

آقای روحانی! امروز93/2/9 در نمایشگاه کتاب سخنرانی کردید.

برخی حرف های تان قابل تحمل بود، اما برخی دیگر بدجور سوال در مغز مبارک مان ایجاد کرد!

مثلا از کتاب و احترام نویسنده و ناشر و خلق اثر صحبت کردید و فرمودید:

«اگر خلق اثر بدون دغدغه امکان پذیر بود آن همه بر امنیت وآزادی تاکید نمی‌کردم. بگذاریم آنچه در دل وجود دارد و در اندیشه وجود دارد، بر روی صفحه کاغذ خودنمایی کند.»

اما کاش منظورتان را دقیق تر بیان می کردید. یعنی مشخص می کردید چه کسانی اجازه دارند آنچه در دل و اندیشه دارند بر روی کاغذ بیاورند.

البته حق دارید! شاید منظورتان را گفته اید و ما متوجه نشده ایم. 

مثلا منظورتان این بوده که همه حرف هایشان را بزنند تا ببینید چه کسی با کارهای اشتباه شما سر سازگاری ندارد تا یک وقت خدای ناکرده اثرش را توقیف کنید!

یاد هفته نامه 9 دی بخیر!!!

در ابتدای کلام تان فرمودید:

«آن حبل متینی که ما را به همه اعصار و دوران‌ها و به همه کشورها و مناطق جهان متصل می‌کند، کتاب است. کتاب است که ما را با دیار دور و نزدیک، با اقوام و قبایل و بالاتر با فکر و فرهنگ و زبان و راه و روش آنها آشنا می‌سازد. پس کتاب حلقه اتصال همه انسان‌هاست و همه را به هم متصل می‌سازد.»

ظاهرا این وسط یک اشتباه کوچک شده!

حبل متین؟؟؟!!!

پیشنهاد می کنم کمی در مورد تعبیر حبل متین و جایگاهش و مصداقش مطالعه کنید!

جانم به فدای کلام الهی و اهل بیت علیهم السلام و نایب بر حق شان.

اصلا گیریم حبل متین کتاب باشد، هر کتابی؟!

آه...

در ادامه کلامتان فرمودید:

«حق همه گروه هاست، چه اقلیت چه اکثریت. اما آنچه پسندیده نیست آنکه با پول مردم و با بیت المال مردم از دولتی که منتخب مردم هست و با رای اکثریت مردم شروع به کار کرده است کسی بخواهد به جای نقد تخریب را پیشه گیرد.»

بیت المال؟! نقد؟! تخریب؟!

در بیت المال در مطلب قبلی گفتنی ها را عرض کردم. اما چطور شده که هر کس از شما نقد می کند متهم می شود به مخرب! ولی وقتی شما در اوایل شروع دولت تان مصاحبه کردید و نمی دانم یک ساعت شد یا یک ساعت و نیم؟ ولی به یاد دارم که 35 دقیقه اش را مستقیم از دولت آقای احمدی نژاد ایراد گرفتید و باقی وقت را غیر مستقیم!

این تخریب نبود؟!

اطاله کلام نمی کنم. فقط یکی دیگر از بیانات تان را عرض می کنم و والسلام!

فرمودید:

«همه ما از جمله دولتمردان و همه دولت ها نیازمند به ارشاد صاحبان فرهنگ هستیم. صاحبان فرهنگ ما نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند، آنها باید بگذرند و عبور کنند و تماشا کنند و چون صاحب اندیشه و فکر و فرهنگ هستند و دیگران را ارشاد کنند و راه را نشان همه دهند که آنها نیز احترام جامعه و فرهنگ جامعه و دین را خود به خوبی حفظ خواهند کرد.»

اگر منظورتان از صاحبان فرهنگ اهل بیت علیهم السلام -که صراط مستقیم هستند- و پیروان راستین ایشان هستند درست فرمودید. اما اگر غیر این بوده که خدا آخر و عاقبت همه مان را ختم به خیر کند!

و السلام علی من اتبع الهدی! 


چهارشنبه 93 اردیبهشت 3 , ساعت 4:33 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

السلام علیک یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته

آقای مهربانم...

حال و روز دلم خوب نیست...

 

امام سجاد سلام الله علیه: المهدی جواد بالمال، رحیم بالمساکین، شدید علی العمال...مهدی علیه السلام در بذل مال بسیار بخشنده است، نسبت به فقرا و بیچارگان مهربان و نسبت به کارگزاران سختگیر است. بشارة المصطفی، ص 207.

خبرگزاری نسیم: جشن همسر رئیس جمهور با مهمانی 300 نفر از همسران مسئولان دولتی و سفرا. به هر یک از مدعوین 5 سکه بهار آزادی هدیه شد. همزمان رقص دختران و برگزاری شوی زنده لباس.

آقای رئیس جمهور احوال شما چطور است؟! الهی هر چه در مسیر رضای الهی قدم برداشته اید قبول باشد! و هر چه در خلافش بوده است توفیق تان دهد تا جبران کنید!

راستی! آقای رئیس جمهور ما حرف هایی هم شنیده ایم یعنی بعضی شان را خودتان مستقیم در رسانه اعلام کرده اید.

1. مثلا شنیده ایم که 900میلیون تومان خرج پیامک های تبریک عیدتان شده است.

2. یا اینکه 5 میلیارد تومان هزینه تغییر دکور دفترتان کرده اید!

3. و دیگر اینکه حداقل 2 میلیارد تومان، خرج نوسازی ساختمان ریاست جمهوری و ایجاد استخر و جکوزی شده است!

انشاءالله که راوی سنی بوده باشد وگرنه نمی دانم آنهایی که سنگ شما را به سینه می زدند و مدعی بودند پول این مملکت آن جاهایی که باید خرج شود نمی شود الان چه حسی دارند؟! می ترسم خجالت زده بشوند!!!

1. راستی فرمودید که این 900 میلیون تومان از جیب مبارک تان بوده است؟!

عجب جیب پرباری که همین طوری 900میلیون خرج می کند بدون اینکه ثمره خاصی داشته باشد؟

راستی چه شد که صاحب چنین مکنت و مالی شدید؟ که 900 میلیون تومان برای تان پول خرد شد!!!

از چه وقت و در عرض چند وقت اینقدر پول دار شدید؟!

آخر بعضی ها برای شارژ 2000 تومان موبایل شان هم کلی محدودیت دارند!

2و3! یک سوال دیگر! البته ببخشید که اینقدر سوال میکنم! چه کنم کنجکاو شده ام!

چه شد تصمیم گرفتید 5 و 2 میلیارد تومان که اگر اشتباه نکرده باشم روی هم می شود 7 میلیارد تومان را خرج تغییر دکور و نوسازی ساختمان ریاست جمهوری کنید؟! البته محض گل رویتان خبر دیگر را نقل نکردم که به جای 2 میلیارد گفته اند 7 میلیارد!

فقط مانده ام این جکوزی چه دخلی به ساختمان ریاست جمهوری دارد؟؟؟!!!

این 12میلیارد از کجا آمد؟ بیت المال؟! یعنی اوضاع اینقدر خوب است که شما اینقدر پول اضافه آورده اید که این همه بذل و بخشش می کنید؟ با این اوصاف شما که اینقدر وضع تان خوب است دیگر چرا دست به دامن مردم شده اید تا بی خیال یارانه شان شوند؟

البته الحمدلله یادم آمد! یادم هست که فرموده بودید که من کاری می کنم که دولت دست به سمت مردم دراز کند، لابد خواستید بفرمایید این درخواست های عاجزانه بابت دریافت نکردن یارانه هم نوعی دست دراز کردن دولت به سمت مردم است!!!

یا مثلا این بذل وبخشش های جشن عید که نفری 5سکه به هریک از مدعوین اعطا می شود سر در کجا دارد؟! پیشنهاد میکنم یک سری به آدم هایی که یک سقف ثابت بر سر خود ندارند تا حداقل جان شان در امان باشد بزنید. گفته اید دخترانی که در آن بزم رقصیده اند کوچک بوده اند، باشد قبول! این وسط چه آهنگی نواخته شد که این طفلکی ها هوس کردند حرکات موزون انجام دهند!

کاخ سعدآباد هم که جای خود دارد. البته مقصر هم نیستید! احتمالا تعداد مدعوین بسیار زیاد بوده که خانه به آن بزرگی کفاف نداده است و مجبور شدید به کاخ سعدآباد پناه ببرید!

 

 

و اما بعد...

در گوش خیلی ها باید این روزها این جمله را فریاد زد تا بفهمند اگر مانده اند! دستمان به فرمان رهبرمان آرام است.

« وای اگر امام خامنه ای اذن جهادم دهد 

ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد»

یک نفر و دو نفر که سهل است!

 

حرف آخر:

الهی لاتکلنی إلی نفسی طرفه عین أبدا

 


یکشنبه 93 فروردین 31 , ساعت 9:58 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقااجازه!

خدایا مرا ببخش قصدم ناشکری نیست!

اما...

خسته ام...

همین...

و اما بعد...

دلم امام می خواهد

امام،

دست نوازش بر سر یتیم...


شنبه 93 فروردین 30 , ساعت 10:58 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقااجازه!

السلام علیک و رحمه الله و برکاته

عیدتان مبارک!

امام نازنینم و پدر مهربانم نمی دانم این چندمین نامه است که در فراق شما می نگارم؟

این چندمین بار است که انگشتان در روی صفحه کلید سیستم به حرکت واداشته می شوند تا واگویه های دلم را حک کنم؟

پدر عزیزم این فرزند کوچکتان هر چند مطیع نیست و خدای ناکرده و زبانم لال آن نشد که شما می خواستید اما دلش برای شما تنگ شده...

نمی دانم در این چند سال که ندیدمتان یا شاید دیدم و نشناخت مان چگونه دوام آوردم؟

چگونه طاقت آوردم فراق تان و چگونه ماندم و دانستم که چه غصه ها می خورید؟

چگونه زنده ماندم و تاب آوردم غصه خوردن های تان را؟

چه فرزند ناخلفی هستم که کمر همت نمی بندم برای یافتن تان، برای آوردن تان که این جمله تلنگری برای این دل زخم خورده که:

امام زمان آوردنی ست نه آمدنی!

و اما...

باز هم عید شد. خدا را شکر که توفیق نفس کشیدن در این روز عزیز روزی مان شد!

اما... باز هم عید شد و باز هم تکرار این جمله...

چه روز عزیزی ست این روز و چه نازنینی ست صاحب این روز.

اما چه خوب تر می شد که این عید و این روز را با صاحب زمانش جشن می گرفتیم!

با حضور شما پدر مهربانم...

حرارت گرفته ام... بهتر بگویم حرارت گرفته ایم من و همه آنهایی که نبودنتان را غصه می خوریم.

و البته من چه کودکم در مقابل دوستان شما...

 

و اما بعد...

این جشن ها برای من آقا نمی شود...


سه شنبه 93 فروردین 19 , ساعت 9:38 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

السلام علیک و رحمه الله و برکاته...

امروز داشتم از غصه های یکی از دین دارها می شنیدم. از غصه های زندگی اش!

دردم آمد. آنقدر که وقتی اتاق را برای لحظاتی ترک کرد، اشک در چشم هایم حلقه زد.

اما سعی کردم کنترل کنم خودم را تا مزید بر غصه هایش نشوم. اما...

اما، آدم دردش می آید وقتی می بیند آدم های دین دار زحمت کش این طور پایبند دلشان می شوند.

بهتر بگویم این طور دلشان دست و پای شان را می گیرد.

خدایا راستش...!

راستش از این همه تفسیر به رأی و دل داری! و نه دین داری خسته ام.

امشب داشتیم با یکی از رفقا در مورد اطاعت از دل و تفسیرهای شخصی صحبت می کردیم که ایشان گفتند اگر در چارچوب عمل کنیم، حتی اگر اشتباه هم کنیم خداوند مواخذه مان نمی کند.

اما حرف من این است، حرفی که اول از همه مخاطبش خودم هستم!

چطور ممکن است من در چارچوب تو قدم بردارم اما بازهم دچار تشخیص های اشتباه شوم.

مگر تو چند مدل یک حرف را زده ای؟! مگر با زبانی غیر از زبان آدمیزاد به ما گفته ای؟!

مگر نه اینکه من اگر خالص خالص برای تو قدم بردارم، تو راه را برایم روشن می کنی؟

مگر نه اینکه خودت فرمودی: «الذین جاهدوا فینا لنهدینم سبلنا» (سوره مبارکه عنکبوت/69)

پس این تشخیص های غلط از کجا می آید؟!

خدایا ما بچه مسلمان ها حواسمان نیست، اما التماست می کنم تو حواست را لحظه ای از ما بر ندار.

خدایا دردم می آید وقتی می بینم بچه مسلمان ها بالاخص بچه مذهبی ها بنده دلشان می شوند.

و بیشتر دردم می آید وقتی اوضاع خرابتر خودم را می بینم.

مرا از بندگی غیر خودت نجات بده.

و اما بعد...

خدای خوبم؛

مرا از من برهان تا

گرفتار تو شوم...


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ