سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تا کی آب بر کوه می ریزد و آن را نرم نمی کند؟تا کی حکمت می آموزید و دلهایتان بر آن نرم نمی شود؟ [عیسی علیه السلام]
 
دوشنبه 92 مهر 1 , ساعت 12:53 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

یادداشت های یک دانشجو!

شده تا حالا از چیزی بدتان بیاید،آنقدر که بخواهید یک جوری از جلو چشمتان دورش کنید؟ مخصوصا که حق هم داشته باشید که از آن چیز بدتان بیاید ؟!
-من بدم می آید!!از این که سر کلاس به بغل دستی ام نگاه کنم تا بپرسم»جمله آخر استاد چه بود«و ببینم به جای تخته به دختر جلویی نگاه می کند .
-من بدم می آید!! از این که دوستم موقع جزوه گرفتن از دختر همکلاسیمان به جای آنکه نگاهش به جزوه باشد ،به ناخن های نارنجی رنگش نگاه می‌کند!!
-من بدم می آید !!هر وقت به بوفه می روم باید از جلو  دانشجویانی رد بشوم که بدون هیچ خجالتی د ر مورد مش موی دختر همکلاسیشان صحبت می‌کنند !!
-  من بدم می آید!!از این که وقتی از دوستم می پرسم، می داند کدامیک از دختر ها جزوه  تمیز و کافی دارد ؟ بگوید همانکه ماتیک مسی می زند وپشت چشمش را آبی می کند.
-من بدم می آید !! از این که ساعت هفت صبح با یکی از دختر های همکلاسم همزمان از مترو پیاده می شویم اما همیشه دیرتر از من به کلاس می رسد،  چون اول می رود دستشویی های ساختمان ابن سینا وبعد  با صورت رنگی تری به کلاس می آید!!
-  من بدم می آید !!از این که یکی از دختر های هم دوره ما که آنقدر ساده بود،حالا مثل عروسها خودش را درست می کند. از این یکی برای این بدم می آید که نمی فهمم در دانشگاه ما چی به آدمها یاد می دهند که اینجورتغییر می‌کنند . دانشگاه جای درس خواندن است. برای درس خواندن هم مهم نیست چه ریخت وقیا فه وتیپی داشته باشی، چه برسد که این قدر سقوط کنی ؟ !
استاد...   چند روز پیش وقتی کلاس تمام شد گفت معایب مانتوی تنگ از مزایایش بیشتر است.  می خواستم حالا که استاد بحثش را مطرح کرده  بروم ازآن دختری که مانتوش آنقدر تنگ است که هر لحظه فکر می کنی الان یا نفسش بند میآیدیادکمهاش می پرد هوا،  بپرسم لطف آنکه بدنش را برای این همه چشم دراین لوله بخاری قاب گرفته است چیست؟
اما نرفتم ، چون دوست نداشتم کسی مرا در کنار او ببیند!
می دانید؟  من همیشه فکر می‌کردم فرق آدم از روزی که پا به دانشگاه آن هم شریفش می‌گذارد تا روزی که از آن خارج شود فقط در سطح معلومات وفرهنگ وشعورش است .آن هم در جهت صعودش.ولی حالا هر چه می خواهم برهنگی را در یکی از این هاجا بدهم نمی توا نم!
-  من بدم می آید!! از این که دانشگاه به جای آنکه چیزی به آدم بدهد ،چیزی ازش بگیرد . آن هم چیزهای نا یاب وبا ارزشی مثل حیا از دخترها وغیرت از پسرها!!
من خیلی بدم می آید،آنقدر که می خواهم همه این چیزها را از جلو چشمم دور کنم


پنج شنبه 92 مرداد 10 , ساعت 7:12 عصر

یا رفیق من لا رفیق له

آقا اجازه!

به گذشته فکر می کرد، به گذشته های کمی دور!

قلبش برای رفقایش می تپید، برای موجودی به نام انسان...!

وقتی آدم جدیدی را می دید خوشحال می شد از اینکه مخلوقی دیگر از مخلوقات خدایش را دیده...

سخن کوتاه! همین مخلوقات کارش را به جایی رساندند که آدمها فرقی برایش با تیر سیمانی ندارند!

نه محبتشان را باور می کند و نه برای خشم شان در زندگی جایی باز کرده است.

البته که آدمهای عادی را می گفت! چرا که دلش لک زده بود برای انسان کامل.

دلش لک زده بود برای کسی که تمام وجودش مهر است و وفا...

نه خطا می کند و نه دیگران را وادار به خطا می کند بلکه دست شان را می گیرد و به سرانجام سعادت می رساند.

دلش هوای انسان کامل را کرده بود...

اوئی که از منفعت طلبی به دور بود و افعال زندگی اش را صِرف صَرف داشتن برایش، صَرف نمی کرد!

انسان کاملی که عشق را برایت هجی می کرد آن طور که عشق کنی!

دلش برای انسان کامل تنگ شده و برای خدای انسان کامل...

دلش برای رفیقش تنگ شده بود...


جمعه 92 تیر 28 , ساعت 11:9 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

خدایا من دنیا را دوست ندارم!

خدایا من دنیایی که آدمهای خوبش پشت سرهم صفحه می گذارند را دوست ندارم!

خدایا من دنیایی که آدمهای خوبش خودشان را خیلی آدم حساب می کنند دوست ندارم!

خدایا من دنیایی که آدمهای خوبش پشت سرهم تهمت می زنند را دوست ندارم!

خدایا من دنیایی که آدمهای خوبش بین هم فاصله می اندازند را دوست ندارم!

خدایا من دنیایی که آدمهای خوبش...آدمهای خوبی که دیگران روی سرشان قسم می خورند!

خدایا من نمی دانم این آدمها آیا واقعا در نظر تو خوب هستند؟!

خدایا ما آدمها! چه راحت برچسب خوب و بد بودن به همدیگر می زنیم!

تنها چیزی که آرامم می کند این است که تو همه چیز را خوب می بینی و همه بنده هایت را دوست داری...

آه از این دل من... گه چون شمع دلش سوخته دل

گه چون لاله برافروخته دل... گه چونان جیحون است...

و اما بعد!

دود این شهر مرا از نفس انداخته است

به هوای حرم کرب و بلا محتاجم...


دوشنبه 92 تیر 17 , ساعت 1:8 عصر

به نام آفریدگار مهر

السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته

آقا اجازه!

خیلی از آدمها را می دید که مشکلات زندگی رنجشان می داد. خودش هم از این امر مستثنی نبود!

فکر مشکلات خوره ای شده بود که مثل موریانه اعصابش را می خورد!

دنبال راه چاره بود.

دیدن این صحنه که فکر و ذکر او و اطرافیانش بیان سختی های زندگی بود آزاردهنده بود.

واقعا هم فکر و ذکرشان بود! هم به مصائب زندگی فکر می کردند و هم اینکه تا به هم می رسیدند شروع می کردند به نالیدن!

تا اینکه...

بعد از کل تشویش های روحی به یاری خدای مهربان به این راه حل رسید!

مشکل آدمها این بود که به جای اینکه به راه حل مشکل فکر کنند و دنبال تدبیر صحیح باشند به مشکل فکر می کردند و در حال نواختن آهنگ یأس و ناامیدی بودند!

این گونه بود که به افسردگی مبتلا می شدند و کلی ناراحتی های روحی دیگر...

غافل اینکه باید به راه حل مشکل فکر کنند نه خود مشکل!

به عظمت خودش یعنی همان روحش فکر می کرد. به عظمت عالمی که میلیاردها کیلومتر وسعتش بود و هزاران کهکشان داشت و خداوند در آیه قرآن فرموده بود:

و سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض(26/سوره مبارکه لقمان)

آری این خالق عالم بود که تمام این عالم را به اسم بنده اش زده بود!

با خودش فکر می کرد من که این همه خالق برایم بها قائل شده چرا باید با این مشکلات کوچک خودم را ببازم؟!

من(1) که روحم اینقدر ارزش دارد چرا باید با این مسائل کوچک اعصابم را خط خطی کنم!

تصمیم گرفت دیگر با فکر کردن به  مشکلات آهنگ زندگی اش را غمگین نکند...

تصمیم گرفت با مشکلات قائم باشک بازی کند و چشمانش را به روی مشکلات ببندد!

می دانست لطفش به این است که حتی اگر مشکلات قایم هم نشوند او دیگر آن ها را نمی بیند!

...

چقدر آرام شده بود! آرام آرام...

و حالا می فهمیدکه دلیل ناراحتی ها و اضطراب هایش همین فکر کردن های نابجاست.

می فهمید که حائل بین او و خدای مهربانش همین دغدغه های کودکانه است!

همین دلبستگی ها به دنیا و آدمهای دنیایی و با مشغول نکردن ذهنش این حائل ها برداشته می شد...

الحمدلله علی جمیع  نعمه

 

 

(1)البته این من فقط با اتصال به خدای متعال بود که بها پیدا می کرد وگرنه می شود «کالانعام بل هم أضل»(179/سوره مبارکه اعراف)

 


دوشنبه 92 خرداد 20 , ساعت 10:4 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

آقایون کاندیدا! سلام علیکم

قابل توجه آقایون کاندیدایی که اهل زمان بندی جهت حل مشکلات اقتصادی هستند!

بعضی از آقایون وعده داده اند که در عرض سه ماه یا 100 روز یا 6ماه و... مشکلات اقتصادی را حل خواهند کرد.

اولا ظاهرا این آقایون از باقی مشکلات کشور غافل هستند که فقط تمرکز کرده اند روی مشکلات اقتصادی و انتظار دارند در این مدت کوتاه مشکلات را حل کنند، چون یک رئیس جمهور کلی دغدغه دیگر در مملکت داری دارد که نمی تواند 100 روز فقط روی اقتصاد متمرکز شود!

ثانیا! محض اطلاع آقایون باید عرضه بدارم! که رئیس جمهور بعد از انتخاب، حدود 100 روز طول می کشد تا اعضای کابینه و وزرایش را انتخاب و از مجلس رأی اعتماد بگیرد! این چگونه است که تا 100 روز بعد انتخابات می خواهد مشکلات اقتصادی مملکت را رفع و رجوع کند!

نکند می خواهید بدون وزرایتان و تک و تنها تمام کارها را انجام بدهید!

چه نیکو فرمودند مقام عظمای ولایت که:

رابعاً باید تهذیب اخلاقى داشته باشد؛ نپرداختن به حواشى. اینها چیزهاى لازمى است. بنده توصیه‌ام به همه‌ى دولتها همیشه همین بوده است. میدانید من از دولتها و از رؤساى جمهور در طول این سالهاى متمادى همواره حمایت کردم؛ توصیه هم کردم، در موارد متعدد و زیادى از آنها توضیح هم خواستم. تکیه این بوده است که براى مردم هزینه درست نکنند، مشکل درست نکنند، دغدغهآفرینى نکنند، مردم را دچار تشویش و نگرانى نکنند؛ البته وعده‌ى بیخود و بى‌مبنا هم ندهند، درِ باغ سبزهاى بى‌منطق هم باز نکنند؛ منطقى، معقول، منطبق با واقعیت و با توکل به خداى متعال حرکت را پیش ببرند؛ ان‌شاءاللَّه در آینده  هم باید همین جور باشد.[1]



[1]. بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور7 /02/1392


دوشنبه 92 خرداد 20 , ساعت 2:36 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

آقای ولایتی سلام علیکم!

و لن ترضی عنک الیهود و النصاری حتی تتبلع ملتهم؛ آیه 120 سوره مبارکه بقره

در مناظره سوم از تعامل بین ایران و غرب گفتید. گفتید که با غرب طوری تعامل داشتید که شما از8000سانتریفیوژ به 4500 کوتاه آمدید و آن ها هم این مقدار سانتریفیوژ را از شما پذیرفتند! اما انگار یادتان رفته که زمان آقای روحانی هم این تعاملات شد و قرار شد که 6 ماه فعالیت های هسته ای ما تعلیق شود اما آن ها به 6ماه رضایت ندادند و زمان را همیشگی کردند تا اینکه مقام معظم رهبری خودشان وارد شدند و شخصا تذکردادند که اگر وارد نشوید شخصا وارد می شوم!

و اما شما که فرمودید از 8000 به 4500 کاهش داده شد اما در عوض ما به تفاهم رسیدیم!

اگر این حرف را یک غیر مسلمان بزند تعجب نمی کنیم، اما اگر شما به عنوان یک مسئول مملکتی مسلمان بزنید آدم متحیر می شود!

مگر اینکه بفرمایید یک بار هم قرآن را با معنی نخوانده اید!

آیه و لن ترضی عنک الیهود و النصاری حتی تتبلع ملتهم؛ آیه 120 سوره مبارکه بقره

و یهود و نصارا از تو راضی نمی شوند مگر اینکه به آئین آنان دربیایی!

ما یادمان نرفته که در زمان شاه، بی احترامی به سگ امریکایی ها جرم محسوب می شد و مجازات داشت،

حالا چطور می گویید که به تفاهم رسیدند.تعامل کردیم!

یعنی واقعا فکر می کنید که آنها اهل کوتاه آمدن هستند!

آقایون کاندیدا که می فرمایید با هزینه کمتری تحریم را بپذیریم!

اولا قبل از فعالیت های هسته ای ما در تحریم بودیم!

ثانیا آن ها با فعالیت های هسته ای مشکل ندارند، با انقلاب اسلامی مشکل دارند

خواهش می کنم مانند یک انسان بی سواد صحبت نکنید! یا مثل یک غیر مسلمانی که با مبانی اسلام آشنایی ندارد!

آقای جهانگیرزاده نماینده تان در برنامه دیروز، امروز، فردا گفت که ایران مسئله اول امریکا نیست.

محض اطلاع تان صهیونیست با ادیان ابراهیمی درافتاد. یهود و مسیحیت را منحرف کرد،

 اما چون از دژ اسلام نتوانسته رد کند و ایران مهد اسلام است دقیقا با ایران اسلامی کار دارد!


شنبه 92 خرداد 18 , ساعت 1:47 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

مردی کم حاشیه!

دکتر سعید جلیلی به لحاظ روحیات شخصی، فردی با تقوا و کم حاشیه است. تا جای ممکن درباره مسایلی که در حیطه اختیاراتش نیست سخن نمی گوید و بدون حاشیه خاصی به دنبال انجام وظیفه تعریف شده خویش است. این نقطه قوتی است که یکی از بزرگترین نقاط ضعف رییس جمهور فعلی بود و هست. 

از طرف دیگر جلیلی در بسیاری از نقاط قوت احمدی نژاد با او شباهت دارد. جلیلی ساده زیست و پرکار است و همین تشابه در نقاط قوت وی با احمدی نژاد باعث شده تا امروز مخالفان جلیلی که حرف جدید و مهمی برای نقد او ندارند،‌ به خاطر شباهت نقاط قوت جلیلی با احمدی نژاد، او را احمدی ن‍ژاد دوم بدانند؛ غافل از آنکه اگر قرار باشد با گفتن احمدی نژاد 2؛ کسی نقد شود باید این نسبت به کسی داده شود که در نقاط ضعف با احمدی نژاد اشتراک دارد در حالی که جلیلی دقیقا خلاف این روند بوده و هست و بسیاری از ضعف های احمدی نژاد را ندارد، کم حاشیه است، علاقه ای به تقابل بیهوده با افراد و جریان های دیگر ندارد، کنش های سیاسی وی نمادی از "عقلانیت انقلابی" است و سابقه و مواضعش نشان می دهد قانون برای وی فصل الخطاب است و از همه مهمتر عملکردش در سالهای اخیر نشان داده یکی از نزدیک ترین مدیران ارشد کشور به رهبر انقلاب در قول و فعل بوده است بگونه ای که سایت روزنامه صهیونیستی جروزالم پست نیز نتوانست در یکی از تحلیل های اخیرش از این مساله چشم پوشی کند و در تحلیلی آغشته به عصبانیت نسبت به حضور جلیلی در انتخابات واکنش نشان داد و نوشت: " جلیلی از لحاظ شخصیتی بسیار به رهبر ایران نزدیک می باشد."


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ