به نام خدای مهر
خدایا با اجازه!
خدای خوبم از کجا شروع کنم، از کدامین نجوای دلم برای تو سخن کنم...
خدایا خسته ام...
این «خسته ام» چه کلمه خوبی ست!
یک کلمه است، اما کلی حرف درونش دارد و هیچ کس هم نمی فهمد که منظورت چیست؟
نمی تواند بفهمد!
آدمهای شهر و دیار دنیا آنقدر کودک و کوچکند که جز به اندازه قلاب دل کوچک شان نمی توانند ماهی دل دیگران را شکار کنند!
آنقدر که مجبور می شویم وقتی هم دلمان گرفته لبخند بزنیم!
این هم یک جور کلاس و آزمون بازیگری ست دیگر...
ببخشید ها! اما دلم می خواهد بر سر برخی بنده هایت داد بزنم!
که ای کودک صفتان! آنقدر سر اندرون خمره خواسته ها و افق دید محدودتان کرده اید که هیچ کس دیگر را نمی بینید!
نه نگاه حزن آلود می بینید نه نای غم زده دیگر مخلوقات خدا را می شنوید.
اصلا انگار جز تصویر و صدای خودتان هیچ چیز نمی بینید و نمی شنوید.
.
.
.
خدایا درد دل کردن هم یادم رفته!
به نام خدای صبر
مادر...
می خواهم بگویم از ناگفته ها...
از آنچه با ناگفتنش نفهمیدیم چه بر سرت آمد...
نفهمیدیم آن زمان که ربیع می گرفتیم برای خودمان عشق می کردیم و شاد بودیم
تو میان شعله های آتش بودی...
مادر...
فقط پدر نبود که می دانست مأمور به صبر است،
خیلی های دیگر هم می دانستند!
آن ها که نقشه شوم بیعت از پدر را کشیده بودند
آن ها که نقشه شوم قتل رسول الله را در حجه الوداع کشیده بودند
آن ها که قسم خورده بودند تا نگذارند خلافت به آل محمد(صلوات الله علیهم اجمعین) برسد...
می دانستند که پدر مأمور به صبر است...
حال سوال من این است:
او که می دانست پدر در مقابلش شمشیر نخواهد کشید
چرا...
چرا با چهل رذل مست از خود بیخود شده به سوی خانه وحی یورش آورد؟
او که می دانست مادر پشت در خواهد آمد...
دیگر چه حاجت به چهل رذل مست لایعقل داشت...؟
تنها هم اگر می آمد کفایت می کرد...
مادر...
به نام خدای مهر
مادر...
فاطمیه فقط این چند روز نیست
فاطمیه تک تک لحظاتی ست که جلوی چشمان پدر آب می شدی...
فاطمیه تک تک لحظاتی که شما و پدر را از هم محروم کردند...
فاطمیه یادآور دردها و غریبی های پدر است...
.
.
.
مادر...
امسال که می آمدیم به هم بگوییم سال نو مبارک! انگار به دلمان نمی چسبید...
آخر چه سال نویی؟!!!
می آمدیم بگوییم ان شاءالله سال خوبی داشته باشید!
انگار زبان مان نمی چرخید...
آخر سالی که با درد پهلوی و سینه بشکسته و بازوی ورم کرده مادری مهربان شروع می شود مگر سال است که خوبی هم داشته باشد!
آخ مادر...
چقدر دلم می خواهد فریاد بزنم در فراق شما و در غم و اندوه پدر...
.
.
.
یا مولاتی
این بچه ها بی تو چیزی نمی خورند...
برگرد تا دوباره خودت سفره واکنی
فاطمیه یادآور غریبی های حیدر است...(صلوات الله علیهما و آلهما)
رسیده عید و دل ها شاد و خرم
همه در فکر دیدارند با هم
همه آماده اند سفره بچینند
به فکر سفره های هفت سینند
منم در سفره دارم هفت سین را
ولی توأم شده با داغ زهرا(سلام الله علیها)
بود سین نخستین سیلی کین
به روی مادرم با دست سنگین
ببین بر سفره سین دومم را
که سویی نیست در چشمان زهرا(سلام الله علیها)
بگویم سین سوم تا بسوزی
که مادر سوخت بین کینه توزی
ازین ماتم دل حیدر غمین است
که سین چهارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم این است
سر سجاده اش زینب(سلام الله علیها) حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه
ششم سین مانده سوت و کور خانه
چه گویم ای عزیز از سین آخر
بود آن سینه ی مجروح مادر...
بأی ذنب قتلت...
به نام خدای مهر
صلی الله علیک یا سیدی یا صاحب الزمان
از دود و دم شهر خسته بود، دلش هوای جنوب کرد...
باورش نمی شد، از یکی از رفقا شنید که دانشگاه علمی کاربردی جنوب می برد.
کلی خوشحال شد.
.
.
.
.
شب اول را دوکوهه بودند. صبح به سمت هویزه به راه افتادند...
دلش هوای روضه اباعبدالله سلام الله علیه کرده بود. هوای حسین...سلام الله علیه
در چند بار گذشته که هویزه رفته بودند فقط به مزار شهداء مشرف می شدند.
اما انگار این بار فرق می کرد! خودش را در قتلگاه دید...
قتلگاه شهید محمد «حسین» علم الهدی...
و 72 یارش...
و باز مرور شد قصه تانک های بعثی و به زیر گرفتن جنازه ها و جسم های نیمه جان محمد«حسین» و 72 یارش...
شهید آوینی: هر کس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند.
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله الحسین و علی أنصارک
به نام خدای مهر
السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان
چه سهل است این گونه سلام دادن و این گونه شما را مورد خطاب قرار دادن: یا سیدی!
راستش در کلام خیلی چیزها سهل است و آسان! آخر خیلی انرژی نمی خواد.
یک تکه گوشت است دیگر! به هر طرف بخواهی می توانی بچرخانی اش!
اما همین که نوبت می رسد به حرکت کردن... به تکان دادن دست... به قدم برداشتن!
مهم تر از آن به آباد کردن یک مملکت...
به تو دهنی زدن به یک دشمن بزرگ که 1400 سال پیش خالق عالم فرمود:
و لتجدن أشد الناس عداوه للذین آمنوا الیهود...
جالب اینجاست که در این هفت کلمه 12 تاکید آمده: یعنی حتما حتما حتما حتما حتما حتما حتما حتما حتما حتما حتما حتما دشمن ترین کسان برای ایمان آورندگان یهود هست! و بعد فرمود کسانی که مشرک هستند.
آری یا صاحب الزمان در زبان شما را صاحب اختیار خواندن آسان است، اما در عمل...
حیرانم از آن هایی که اطاعت ولی امرشان نمی کنند،
مطیع رهبرشان که نایب شما است، نیستند
آن وقت دم از اطاعت شما و خدمت در مملکت شما می کنند. مملکت امام زمان سلام الله علیه!
مسئولیت خدمت رسانی در این مملکت را به عهده می گیرند ولی نمی دانند او که در رأس است نایب شماست!
مگر می شود مطیع نایب شما نبود ولی در صف یاران شما قرار گرفت؟!
ای وای چقدر دهانمان بوی شیر می دهد!
آقا اجازه! دلم برایتان تنگ شده...
سلام علی آل یاسین
آقا اجازه! این روزها خیلی حرف ها می زنند. از خیلی چیزها می گویند...!
همه سنگ کار را به سینه می زنند، سنگ کار!
کارهای شان یک رنگ و بویی می دهد. چه بوی تلخی به مشامم رسید!
بوی نفس... بوی خودخواهی... بوی منیت... بوی من!
قرار بود برای شما کار کنیم. نمی دانم اصلا بعضی ها این قرارشان بود یا نه!
اما آن بعضی های دیگر هم که قرارشان این بود، انگار قرارشان با خودشان یادشان رفته است.
دیگر خبری از قرار نیست، فقط خود مانده است. یعنی همان من!
چه زود یادمان رفت که اصلا خودی این وسط نیست. هرچه هست متعلق به شماست...
قرار بود برای آمدن شما تلاش کنیم. برای همان مدینه فاضله ای که بوی شما را می دهد...
چه زود یادمان رفت که اگر در مسئولیت مان نگاه آخرالزمانی نداشته باشیم، خائن هستیم(1)
چه زود یادمان رفت که نمی شود شیعه بود اما منتظر شما نبود.(2)
چه زود یادمان رفت که انتظار، عمل است.(3)
و چه زود یادمان رفت فرمایش شما را که در زمان غیبت شما به آنانی مراجعه کنیم که رنگ و بوی روایت می دهند.
رنگ و بوی شما را...(4)
حالا برای خودمان یلی شده ایم! برای خودمان!
ای کودک کوچک نوپا! تند نرو. یادت نرود که اگر دستت از دست مولایت رها شود کلاهت پس معرکه است!
(1)صحیفه نور
(2) حضرت امام جواد (سلام الله علیه): قائم ما همان مهدی (سلام الله علیه) است که در غیبتش باید منتظرش شوند و در ظهورش اطاعتش کنند. او سومی از پسران من است.
(3) رحمه للعالمین صلوات الله علیه: برترین اعمال امت من، انتظار فرج از ناحیه خداوند کشیدن است.
(4) امام عصر سلام الله علیه: و أما الحوادث الواقعه، فأرجعوا فیها إلی رواه أحادیثنا.
منبع:valasr14.parsiblog.com