دل کوچکم پر ازحرف است، می آیم حرف نزنم می ترکم! از غصه دق می کنم. می آیم حرف بزنم می دانم حرفهایم را می شنوید. غصه دار می شوید و ناراحت... با اینکه از غصه هایم خبر دارید دلم نمی خواهد با گفتن بیشتر ناراحت تان کنم، می دانم شما از اینکه ما غصه دار میشویم غصه دار میشوید. دلم نمی خواهد یک غصه بر غصه هایتان اضافه کنم.
خدای خوبم به من سعه صدربده...
یا صاحب الزمان، آقای گلم! خیالتان از بابت من راحت باشد. من حالم خوب است...
منبع:وبلاگ ایمانwww.helen.parsiblog.com
آنان که خود را محب علی بن ابی طالب علیه السلام می نامند، لیکن ولایتش را نمی پذیرند این روزها در چه حالند! داغدار دخت پیامبر یا دست مریزاد گوی قاتل ام أبیها
"فاطمه بضعه منی..."
به مکانی آمده ام که هر چه با چشمان سر نگاه می کنم، جز تلی از خاک چیزدیگری نمی بینم.
این مردمان اینجا چه می کنند؟! چه می خواهند؟ مگر بیابان هم دیدن دارد؟
اما نه! با چشمان دلم که می نگرم، انبوهی از افلاکیان می بینم که ملائک به حالشان غبطه می خورند...
سنگینی نفَس هایشان را حس می کنم و برکت حضورشان را...
و اما من و نفَسم که جز انبوهی از بازدم چیز دیگری ندارد!
و حضورم...
که بی حضور است!
خدایا شرمنده ام...
شهادت یک عمر زندگی است، یک اتفاق نیست...