سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برترینِ اعمال، دوستی در راه خدا و دشمنی درراه خداست . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
چهارشنبه 94 شهریور 11 , ساعت 7:54 عصر

به نام آفریدگار مهر

سلام آقای خوبم

آقا اجازه!

 

ما مسئولیم!!!

همسر شهید همت می گوید:"اخلاقم طوری بود که اگر میدیدم کسی خلاف شرع می گوید،با او جر و بحث میکردم . "
یک روز بهم گفت : "باید با منطق حرف بزنی"
بهش گفتم :
"ولی آدم رو مسخره می کنن."
گفت :
"می دونی ما در قبال تمام کسانی که راه کج میرن مسئولیم؟حق نداریم باهاشون برخورد تند کنیم؛از کجا معلوم که ما توی انحراف اینا نقش نداشته باشیم ؟ "
وقتی بهش گفتم :
"آخه تو کجایی که مقصر باشی؟"
گفت :
"چه فرقی میکنه؟ من نوعی، با برخورد نادرستم،سهل انگاریم،کوتاهیم ..همه اینا باعث انحراف میشه .. "
شهیدحاج محمد ابراهیم همت


پنج شنبه 94 تیر 11 , ساعت 11:0 عصر

 

به نام آفریدگار مهر

السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته

آقا اجازه!

 


سلام آقای علیخانی!

از آنجایی که وقتی در شبکه های مجازی پشت سرتان حرف می زدند بنده وظیفه خودم می دانستم که از شما دفاع کنم حالا با صراحت با شما صحبت می کنم.

بنده و امثال بنده از شما دفاع می کردیم شاید به این دلیل که فکر می کردیم انسان اهل دغدغه و ارزشی هستید. کسی هستید که واقعا می خواهید اثر مثبت در تفکر انسان ها بگذارید. این را از نوع انتخاب مهمان هایتان فهمیده بودیم و البته از ادبیات تان! بگذریم که گاهی در کلام تان حرف هایی پیدا می شدکه خیلی جالب نبود ولی خب! قابل اغماض بود.

در انتخاب مهمانان تان به پول و ظاهر نگاه نمی کردید برعکس خیلی از آدمهای این دوره و زمانه که عقلشان اندازه صفرهای حسابشان است اما راستش نمی دانم چرا ناگهان اینطور شد؟!

چه شد که جنس رفتار و نگرش مهمان آن شب شما اینقدر با بقیه مدعوین شما متفاوت شد! به تیپ اعتقادی شما هم واقعا نمی آمد.

می شد گفت که آقای علیخانی حواسش نبوده؟!

ولی آیا واقعا می شود اینطور گفت؟!!

ما شما را خیلی خوش غیرت تر از این حرف ها می شناختیم، خیلی باغیرت از این که .... باور بفرمایید خجالت می کشم اوصاف مهمان را بگویم حتی اگر خوب همه چیز را می دانید. گرچه نیاز به تکرار است...!

اما کلام آخرتان در گزارشی که ساعت 22 پخش شد خیلی فرق داشت با نوع نگرشی که ما از آقای احسان علیخانی سراغ داشتیم!

ببخشید ولی شاید ما خیلی خوش بین بودیم! خیلی راحت گفتید ما حدود 150 مهمان داشتیم، خب شما اشتباه نمی کنید! ما هم اشتباه کردیم!

همین؟!

نگویید از ژست های نابهنجار و ضد اسلامی آن خانم خبر نداشتید که خودش می شود عذر بدتر از گناه!

درثانی اشتباه داریم تا اشتباه!

وقتی ابزاری مثل رسانه در دست ما قرار می گیرد که میلیون ها نفر مخاطب دارد و میلیون ها نفر جذبش شده اند دیگر نمی توانیم بگوییم شما اشتباه نمی کنید! وقتی آن همه هزینه (فرقی نمیکند از طریق شرکت های مختلف باشد یا بیت المال) در دست ما قرار می گیرد که کلی می توان با آن کارها کرد یعنی وظیفه ما در قبال این جایگاه و این بودجه سنگین است!

راستش را بخواهید تصاویر آن خانم که به ذهنم می رسد یاد ماهواره می افتم. آیا واقعا تلویزیون جمهوری اسلامی جای حضور چنین افرادی است. نگویید خب ما اشتباه کردیم که آن وقت باید بگوییم حاشا به غیرت تان! و دلم بیش از پیش خواهد سوخت که مجری ای که ما روی ارزشی بودنش حساب می کردیم چقدر راحت از این عمل تعبیر به اشتباه می کند!

ببخشید خاطر مبارک تان را مکدر کردم، خاطرمان آنقدر مکدر شده بود که قابل اغماض نبود! 

 


شنبه 94 تیر 6 , ساعت 3:7 عصر

به نام آفریدگار مهر

سلام آقای خوبم

آقا اجازه!

 

مجلس ترحیم خودم!

آمدم مجلس ترحیم خودم،
همه را می دیدم
همه آنها که نمی دانستم
عشق من در دلشان ناپیداست

واعظ از من می گفت،
حس کمیابی بود
از نجابت هایم،
از همه خوبیها
و به خانم ها گفت:
اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر

سینه اش صاف نمود
و به آواز بخواند:
"مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم"

راستی این همه اقوام و رفیق
من خجل از همه شان
من که یک عمر گمان می کردم
تنهایم
و نمی دانستم
من به اندازه یک مجلس ختم،
دوستانی دارم

همه شان آمده اند،
چه عزادار و غمین
من نشستم به کنار همه شان
وه چه حالی بودم،
همه از خوبی من می گفتند
حسرت رفتن ناهنگامم،
خاطراتی از من
که پس از رفتن من ساخته اند
از رفاقت هایم،
از صمیمیت دوران حیات
روح من غلغلکش می آمد
گرچه این مرگ مرا برد ولی،
گوییا مرگ مرا
یاد این جمله رفیقان آورد
یک نفر گفت:چه انسان شریفی بودم
دیگری گفت فلک گلچین است،
خواست شعری خواند
که نیامد یادش
حسرت و چای به یک لحظه فرو برد رفیق
دو نفر هم گفتند
این اواخر دیدند
که هوای دل من
جور دیگر بوده است
اندکی عرفانی
و کمی روحانی
و بشارت دادم
که سفر نزدیک است
شانس آوردم من،
مجلس ختم من است
روح را خاصیت خنده نبود

یک نفر هم می گفت:
"من و او وه چه صمیمی بودیم
هفته قبل به او، راز دلم را گفتم"
و عجیب است مرا،
او سه سال است که با من قهر است...

یک نفر ظرف گلابی آورد،
و کتاب قرآن
که بخوانند کتاب
و ثوابش برسانند به من
گرچه بر داشت رفیق،
لای آن باز نکرد
گو ثوابی که نیامد بر ما
یک نفر فاتحه ای خواند مرا،
و به من فوتش کرد
اندکی سردم شد

آن که صدبار به پشت سر من غیبت کرد
آمد آن گوشه نشست،
من کنارش رفتم
اشک در چشم،عزادار و غمین
خوبی ام را می گفت

چه غریب است مرا،
آن که هر روز پیامش دادم
تا بیاید،که طلب بستانم
و جوابی نفرستاد نیامد هرگز
آمد آنجا دم در،
با لباس مشکی،
خیره بر قالی ماند
گرچه خرما برداشت،
هیچ ذکری نفرستاد ولی
و گمان کردم من،
من از او خرده ثوابی، نتوانم که ستاند

آن ملک آمد باز،
آن عزیزی که به او گفتم من
فرصتی می خواهم
خبرآورد مرا،
می شود برگردی
مدتی باشی، در جمع عزیزان خودت
نوبت بعد، تو را خواهم برد

روح من رفت کنار منبر
و چه آرام به واعظ فهماند
اگر این جمع مرا می خواهند
فرصتی هست مرا
می شود برگردم

من نمی دانستم این همه قلب مرا می خواهند
باعث این همه غم خواهم شد
روح من طاقت این موج پر از گریه ندارد هرگز
زنده خواهم شد باز
واعظ آهسته بگفت،
معذرت می خواهم
خبری تازه رسیده ست مرا
گوییا شادروان مرحوم،
زنده هستند هنوز
خواهرم جیغ کشید و غش کرد
و برادر به شتاب،
مضطرب، رفت که رفت
یک نفر گفت: "که تکلیف مرا روشن کن
اگر او مرد،خبر فرمایید،خدمت برسیم
مجلس ختم عزیزی دیگر،منعقد گردیده
رسم دیرین این است،
ما بدان جا برویم،
سوگواری بکنیم"

عهد ما نیست ،
به دیدار کسی،کو زنده است،
دل او شاد کنیم
کار ما شادی مرحومان است

نام تکلیف الهی به لبم بود،
چه بود؟
آه یادم آمد،
صله مرحومان
واعظ آمد پایین،
مجلس از دوست تهی گشت عجیب
صحبت زنده شدن چون گردید،
ذکر خوبی هایم
همه بر لب خشکید

ملک از من پرسید:
پاسخت چیست؟
بگو؟
تو کنون می آیی؟
یا بدین جمع رفیقان خودت می مانی؟

چه سوال سختی؟
بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن
زنده باشم بی دوست؟
مرده باشم با دوست؟
زنده باشم تنها،
مرده در جمع رفیقان عزیز..


دوشنبه 94 تیر 1 , ساعت 4:24 عصر

به نام آفریدگار مهر

سلام آقای خوبم

آقا اجازه!

 

6 دلیل برای مصرف کالای داخلی در کلام رهبر معظم انقلاب

یکی از تاکیدات رهبر انقلاب در زمینه اقتصاد که در طول سالیان گذشته بارها توسط ایشان مطرح شده است، «مصرف کالای داخلی» است.

 

به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران یکی از تاکیدات رهبر انقلاب در زمینه اقتصاد که در طول سالیان گذشته بارها توسط ایشان مطرح شده است، «مصرف کالای داخلی» است. 

 

با ابلاغ «سیاستهای اقتصاد مقاومتی» و برنامه‌ریزی‌ برای «اصلاح الگوی مصرف» این موضوع اهمیت دوچندانی پیدا کرده و یکی از ابعاد مشارکت عموم مردم در پیشرفت اقتصادی «مصرف کالای داخلی» در نظر گرفته شده است. 

 

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در مطلب پیش رو برخی از مهم‌ترین دلایل «مصرف کالای داخلی» در بیانات رهبر انقلاب مرور کرده است: 

 

1. ایجاد استقلال اقتصادی و سیاسی 

 

«ما تا به کار ایرانی و سرمایه‌ی ایرانی احترام نگذاریم، تولید ملی شکل نمیگیرد؛ و اگر تولید ملی شکل نگرفت، استقلال اقتصادی این کشور تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال اقتصادی یک جامعه‌ای تحقق پیدا نکرد - یعنی در مسئله‌ی اقتصاد نتوانست خودش تصمیم بگیرد و روی پای خود بایستد - استقلال سیاسی این کشور تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال سیاسی یک جامعه‌ای تحقق پیدا نکرد، بقیه‌ی حرفها، جز حرف، چیز دیگری نیست. تا یک کشور اقتصاد خود را قوی نکند، پایدار نکند، متکی به خود نکند، مستقل نکند، نمیتواند از لحاظ سیاسی و فرهنگی و غیره تأثیرگذار باشد.» 1391.01.01 

 

2. ایجاد کار و اشتغال 

 

«عزیزان من! شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید میکنید به‌جای جنس تولید خارجی، هم به همین اندازه کار و اشتغال ایجاد کرده‌اید.» 1393.01.01 

 

 

3. افزایش ابتکارات تولیدکنندگان 

 

«عزیزان من! شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید میکنید ...هم کارگر ایرانی را وادار کرده‌اید به اینکه ابتکار خودش را بیاورد میدان؛ جنس داخلی که مصرف شد، آن کننده‌ی کار، ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روز‌به‌روز افزایش خواهد داد» 1393.01.01 

 

4. افزایش ثروت ملی 

 

«شما وقتی که جنس داخلی مصرف میکنید، ثروت ملّی را افزایش داده‌اید.» 1393.01.01 

 

5. کاهش تورم 

 

«مصرف داخلی، تولید داخلی را افزایش میدهد؛ تولید داخلی که افزایش پیدا کرد... بیکاری برطرف میشود. تولید که رونق بگیرد، یعنی تورم کم بشود، گرانی کم بشود، اشتغال افزایش پیدا کند؛ اینها همه به هم متصل است. یک سر این قضیه دست ما مردم است، که مصرف خودمان را چگونه انتخاب کنیم.» 1391.06.02 

 

6. کنترل نقدینگی 

 

«باید راهی پیدا کنید که نقدینگیِ افزایش‌‌یافته کنترل شود. خب، این روشن است؛ اگر در مقابل نقدینگی تولید وجود داشته باشد، کالا وجود داشته باشد، کمبود وجود نداشته باشد، مشکلی را ایجاد نمیکند؛ اگر چنانچه نه، نقدینگی بیش از تولید کالا در داخل یا به شکل درستِ واردات بود، طبعاً مشکل ایجاد میکند.» 1391.05.03



لیست کل یادداشت های این وبلاگ