[ و به پسرش حسن فرمود : ] پسرکم چیزى از دنیا بجا منه چه آن را براى یکى از دو کس خواهى نهاد : یا مردى که آن را در طاعت خدا به کار برد پس به چیزى که تو بدان بدبخت شده‏اى نیکبخت شود ، و یا مردى که به نافرمانى خدا در آن کار کند و بدانچه تو براى او فراهم کرده‏اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را یار باشى و هیچ یک از این دو در خور آن نبود که بر خود مقدمش دارى . [ و این گفتار به گونه‏اى دیگر روایت شده است که : ] اما بعد ، آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به دیگرى رسد و تو فراهم آورنده‏اى که براى یکى از دو تن خواهى گذاشت : آن که گرد آورده تو را در طاعت خدا به کار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده‏اى خوشبخت شود ، یا آن که آن را در نافرمانى خدا صرف کند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده‏اى بدبخت شوى و هیچ یک از این دو سزاوار نبود که بر خود مقدمش دارى و بر پشت خویش براى او بارى بردارى ، پس براى آن که رفته است آمرزش خدا را امید دار و براى آن که مانده روزى پروردگار . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 90 اسفند 25 , ساعت 3:22 عصر

(لطفا به دل نگیرید!)

سر راهم یه سر به گلزار شهدا زدم. کلی آدم جمع شده بودند. به هوای پنج شنبه آخر سال یاد امواتشون افتاده بودند!

وارد محل مورد نظرم شدم دیدم یکی از مسئولین ازیکی از مراجعه کنندگان ثابتشون حلالیت گرفت باز به هوای آخر سال بودن!

برام جالب بود. مایی که امسالمون با سال گذشته و سال آینده! تفاوتی نداره چرا این کارها رو انجام میدیم؟!!!

سال نو میشه چه دخلی به من و تو داره! ما که سال نو بشه یا نشه همونی هستیم که بودیم. نهایتا یه کمی جوگیر بشیم تا دوساعت!نه، دو روز بعد لحظه سال تحویل، خوب!!! باشیم (اون هم از نظر خودمون)، بعدش چی! باز برمی گردیم به همون حالت اول مون. پس این اداء و اصول چیه در میاریم؟ این نو شدن سال چه دخلی به ما داره!

اگر آدمیم و واقعا راست میگیم بیایم یه تصمیمی بگیریم. تصمیم بگیریم که دیگه دو رو نباشیم! یه رو بازی کنیم. هرطور روبه روی آدمها هستیم، پشت سرشون هم همون طور باشیم. هر قدر حرف می زنیم، همون قدر عمل کنیم و هر قدر...



لیست کل یادداشت های این وبلاگ