بسم الله النور
سلام آقای خوبم!
آقا اجازه!
آقایان علما سلام علیکم!!!
آقایان شورای نگهبان سلام علیکم!
و مردمی که آرمان های تان در آزادی پوشش و تأمین بودن خوردوخوراک خلاصه شده سلام!!!
این جمله را آدم و عالم قبول دارند که ارزش هر کس به چیزهایی که دوست دارد بستگی دارد.
یعنی وقتی میخواهی کسی را محک بزنی نگاه کن که چه چیزی را دوست دارد؟
دغدغه هایش چیست؟
ملاک هایش برای تصمیم گیری چیست؟
معیارهای زیادی می تواند برای انتخاب یک انسان وجود داشته باشد؛ مثل: رشد و رسیدن به کمال، بزرگ شدن، بالا رفتن سطح شعور آدمی و البته ملاک هایی هم می تواند وجود داشته باشد که نقطه مقابل این معیارها است! مثل: راحت طلبی، ترس، رفاه طلبی، محافظه کاری و حفظ آبرو و وجهه اجتماعی به هر قیمتی!!!
و اما بعد...
در انتخابات ریاست جمهوری ملاک انتخاب انسان ها مشخص شد!
از کوچک و بزرگ، از ملت تا مسئولین نظام!
از لحظه اول تایید نامزدهای انتخابات تا لحظه آخر اعلام رئیس جمهور!!!
بعضی ها ملاک شان برای انتخاب، عزت حکومت و نظام بود. حالا اگر این عزت کمی هم سختی به دنبال داشت مانعی نداشت.
عزت در مقابل کسانی که خواری ملت ایران را می خواستند و این را در انقلاب و 8 سال دفاع مقدس نشان داده بودند.
همان موقع که با تمام قوا پشت صدام ایستادند. همان 44 کشور را می گویم! و این ها خوب می دانستند این 44 کشور برایشان مادر که نمی شود هیچ، دایه هم نمی شود!!!
اما بعضی ملاک شان برای رأی معیارهای دیگری بود؛
معیارهایی مثل آزادی!! آن هم از نوع پوشش!
بعضی ها هم همچنان به فکر پول جیبشان بودند، حتی به قیمت 30هزار تومان! که بگیرند و رأی شان را عوض کنند!
راستی آزادی تا چقدر؟! دیگر می خواستید به کجا برسید؟!
این آزادی که تجاوز به حقوق روحی و روانی دیگران است کجای اسمش صلح است که منتخب درصدی از ملت گفت:
این پیروزی، پیروزی صلح و آشتی بر تنش و خشونت بود!
و اما معیار مسئولین رده بالای مملکت!
راستی آقایان شورای نگهبان معیار شما برای تایید صلاحیت و ردصلاحیت چه بود؟!
چه شد که چشم بستید بر تمام آنچه مشهود بود و أظهرمن الشمس!
آیا معیار تایید صلاحیت برای انتخابات ریاست جمهوری تغییر کرده یا احیانا این بیماری فراگیر محافظه کاری به شما هم سرایت کرده است؟!
چه شد التزام به ولایت فقیه را از یاد بردید؟!
چه شد که چشمان تان را قبل و بعد از انتخابات بستید؟!
نه! خواهش میکنم هم اکنون چشمان تان را بازکنید!
به والله! چشم حجت خدا باز است و می بیند تمام آنچه که را باید ببیند!
چه شد که حواستان نه در زمان تایید صلاحیت باز بود و نه زمانی که تخلف های حین انتخابات حق مردم را می خورد!
و اما آقایان علما!
بر شما چه شد که سکان دار علم و تقوای این مملکت هستید اما این همه خبط و خطا را می بینید!
این دستکاری در تغییر سرنوشت یک ملت را می بینید اما روحیه انقلابی گری را فراموش کرده اید؟!
ایستادگی به معنای واقعی کلمه را فراموش کرده اید؟؟
خوش به سعادت مردمان زمان میرزای شیرازی و امثال آن عالم بزرگوار که هم عالم زمان شان انقلابی بود و هم خودشان!!!
اطاله کلام شد باقی مطالب بماند...!!!
آنچه شرط بلاغت بود گفتیم...
یا صاحب الزمان
خواستم با تو نگویم راز دل اما، دریغا
مشت من وا می شود وقتی تو می آیی