سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که با حق بستیزد خون خود بریزد . [نهج البلاغه]
 
جمعه 96 فروردین 4 , ساعت 6:22 عصر

 

بسم الله النور

سلام آقای خوبم

آقاجانم اجازه!

 

 

خواب رفیقش را دید

خواب دید که فعل حرامی را مرتکب می شود اما اصلا ناراحت نیست!

تعجب کرد. در خواب از رفیقش دلیل رفتارش را را پرسید.

رفیقش یک سری توجیه آورد که هیچ کدام منطقی نبود و حرام خدا را حلال نمی کرد!

...

 

فردا نزدیک ظهر به رفیقش زنگ زد.

رفیقش همان طور که تعریف می کرد از اموراتش گفت...

از رفتار خطایی که نمی دانست یا شاید هم نمی خواست قبول کند که خطاست!

همش توجیه می آورد و...

حتی با اینکه یک جور دیگری در خواب نشانش داده بودند که رفتارش خطاست باز هم توجیه می آورد!

...

قلبش درد گرفت.

از اینکه می دید رفیقش خیلی انسان خوبی ست اما سر برخی  از موارد نمی خواهد بپذیرد که دارد خطا می کند.

از اینکه شاهد خطاکردن رفیقش بود غصه دار شد.

...

یاد امام نازنینش افتاد.

با خودش گفت من که خیلی اوضاع دین و ایمانم خراب است با دیدن خطای رفیقم این طور غصه دار شدم...

امام که تجلی رحمت خداوند هستند از دیدن این همه خطای من چه میکنند؟؟؟

من تا حالا با دل امامم چه کرده ام؟؟ 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ