سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزد نیکوترین گمانم به تو باش ای گرامی ترین گرامیان! و مرا با عصمت تأیید فرما و زبانم را به حکمت بگشای . [امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعای استغفار ـ]
 
شنبه 93 خرداد 24 , ساعت 10:29 عصر

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

از ماموریت که برگشت خوشحال بود.

پرسید راستی فرمانده! گمراه کردن این ها چه فایده ای دارد؟؟

ابلیس جواب داد: امام این ها که بیاید روزگار ما سیاه خواهد شد. این ها که گناه می کنند امام شان دیرتر می آید.

با کنجکاوی پرسید: این هفته پرونده ها چطور بود؟

ابلیس یک نگاه عاقل اندر سفیهی به او انداخت و گفت:

مگر صـــدای گریــــــه آقــــــایشان را نمی شنوی؟؟؟

 

آقا جانم...

چند مرتبه تا حالا اشکتان را درآورده ایم؟!

خاک بر سرم... یعنی من باعث گریه شما شده ام؟

خیر سرم چقدر دم از محبت به شما زده ام. چقدر لاف عشق زده ام!

حالا می شنوم که از دست ما گریه کرده اید.

وای بر من!

وای بر من!

وای بر من و امثال من!!!

کی می خواهم آدم شوم؟! کی می خواهم یاد بگیرم که فریب شیطان ملعون را نخورم؟!

کی می خواهم یاد بگیرم که فقط شما را خیلی دوست داشته باشم؟

کی می خواهم یاد بگیرم دغدغه ذهنی ام شما باشید؟

پس کی می خواهم از لحاظ کمی و کیفی بیشتر از همه به شما و کسب رضایت شما فکر کنم؟؟؟

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ