به نام آفریدگار مهر
السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته
یا بقیه الله
آجرک الله...
آقا اجازه!
مولای خوبم
باز هم با دست های خالی آمده ام. اما با قلبی که تنها بهانه اش برای تپیدن شما هستید.
اما این روزها تپیدن هایش یک خط در میان شده است...!
آقاجان آمده ام بگویم مستأصلم... درمانده ام...
آمده ام تا باز هم این دست های خالی را سمت محبت و عنایت تان دراز کنم...
آخر جانشین خدا، که چاره ام می دانم و کلید حل مشکلم به دست مبارکش است شمایید.
چه ندانستن شیرینی ست ندانستنی که بنده را سمت مولایش می کشد
و چه نادانی تلخی ست، نادانی که بنده را از مولایش دور می کند.
آمده ام آگاهی ام ببخشید تا مبادا از شما دور شوم.
مبادا نادانی ام مرا در انجام مسئولیت هایم ناموفق بدارد و سرافکنده شوم در مقابل این همه محبتی که شما نسبت به من، این بنده حقیر خداوند لحظه به لحظه مبذول می دارید.(1)
یابن امیرالمومنین (سلام الله علیه)
عنایت کنید...این کوچکِ مشتاقِ علوی شدن را بیش از پیش دریابید...
(1) امام صادق سلام الله علیه: لو لاالحجه لساخت الأرض بأهلها؛ اگر حجت روی زمین نباشد، زمین ساکنانش را می بلعد.
و اما بعد...
الهی شکرت که فهمیدم که نفهمیدم
و اما بعدتر...
دل نمی داند که چه می خواهد
و آن چه می گوید
نشانه های توست...