هر از چند ساعتي ميآمد و براي اينکه بيشتر اذيت کند، آب ميآورد، ولي ميريخت روي زمين و بارها اين کار را تکرار ميکرد».
ميگفت: «روز شانزدهم بود که ديدم از تشنگي دارم هلاک ميشوم. گفتم: يا فاطمه زهرا! امروز افتخار ميكنم که مثل فرزندتان آقا حسين بن علي اينجا تشنهکام به شهادت برسم».