سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنیا پس از سرکشى روى به ما نهد ، چون ماده شتر بدخو که به بچه خود مهربان بود ، سپس این آیه را خواند « و مى‏خواهیم بر آنان که مردم ناتوانشان شمرده‏اند منّت نهیم و آنان را امامان و وارثان گردانیم . » [نهج البلاغه]
 
شنبه 91 شهریور 11 , ساعت 4:55 عصر

"ای بابا بی خیال" شده تکیه کلاممان!

کی می شود خیالات ما بی خیالِ خیالات زودگذر و پست شود...!

آقا! گاهی اوقات که می گویم بیا، می ترسم در جوابم همین تکیه کلام مارا بگویی که:

ای بابا بی خیال! اگر شما می خواستید بیایم که...

آقای من! ای بهترین من! می دانم که تو فراتر از این سخنانی.

آقا رک می گویم، ما بی خیالیم، بی خیال ظهور تو، بی خیال تنهایی تو، بی خیال زخم های خورده بر قلب نازنیتان، اما آقا، شما در مرامتان بی خیالی نیست! شما هوای خیال ماها را دارید!شما از این حرف ها گذشته اید...

یک لحظه آقا اجازه! می شود از درگاهتان یک خواهشی بکنم؟ فقط یک خواهش؟ آقا جان! می شود شما در حق ما لطف کنید و "بی خیال بی خیالی های ما" شوید...؟ می شود آنها را نبینید؟ اگر کمکمان کنید، خودمان سعی می کنیم درستشان کنیم. آقا جان! کمک...! بی خیالی هایم خیالاتم را فراگرفته!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ