سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، دوست دارد به کارهای مباح عمل شود، همان گونه که دوست دارد به واجباتش عمل کنند .خداوند، مرا با دین راحت و آسان برانگیخت : دین ابراهیم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 97 شهریور 17 , ساعت 10:32 عصر

بسم الله النور

سلام آقای خوبم

آقای خوبم اجازه!

 

هر چیزی را تاریخ انقضائی است و فنائی.. مگر آنان که به سرچشمه بقاء متصل شده اند و شاید کمتر کسی باشد که فکر کند دوستی که سروکارش با دل و محبت است و دوستی های خیلی صمیمی که بدجوری به هم  گره می خورند، یک روزی به خط پایان برسند! و منقضی شوند!

و چه دردناک است که این خط پایان یک دشمنی باشد سخت و شدید!

آنقدر که دلت نخواهد سر به تن رفیقت باشد!

این آیه را خوانده ای؟

آیه 67 سوره مبارکه زخرف را می گویم:

الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ.

می بینی!

همه با هم دشمن می شوند، دشمن!

دوست ها با هم دشمن می شوند! و چه تلخ!

روز دشمنی دوستان است! مگر...

مگر آنان که دلهایشان را با تقوا به هم گره زدند نه با طناب های پوسیده هوی و هوس!


و اما بعد...

تا حالا به قوت دوستی هایمان فکر کرده ایم؟

به تقدسی که عبارت دوست و دوستی برایمان دارد..

یا شاید هم تقدسی نداشته و دوستی فقط یک راهی بوده برای رسیدن به خواسته هایمان!


پ ن:

داشتم به این فکر می کردم چطور می توان امیدوار بود دوستی هایی که در دنیا -که متاع قلیل است و هزار پرده نیت های ما را پوشانده-، دوام نمی آورند در آخرت -به آن وسعت و بی پردگی- تبدیل به دشمنی نشوند!!!

حواسمان باشد دور نخوریم و دیگران را هم دور نزنیم که آخرش منجر به پیچیدن خودمان می شود!

آخر عالم صاحب دارد!

می دانی که؟؟!!!!


دوشنبه 97 مرداد 8 , ساعت 2:7 عصر

بسم اللّه النور

سلام آقای خوبم

آقای خوبم اجازه!

 

یا من إلیه شکوت احوالی...

خدایا

شده ام کسی که بیش از آنکه شکر نعمتت را به جای آورد، زبان به گلایه می‌گشاید!

خدایا

در مکانی قرار گرفته ام که احساس میکنم تأثیر و تأثر زمان و مکان از معنویتم می‌کاهد.

آمده بودم علم کسب کنم به امید آنکه نوری شود در دلم، تا راه را از بیراهه تشخیص دهم، اما نمیدانم چرا هر چه چشم باز میکنم نوری نمی بینم و هر چه زبان باز میکنم از نور نمیگویم!

چه بر سرم آمده؟؟

نمی دانم اشکال از مکان است یا مکین؟!

و باز هم نمیدانم اینجا کجاست که تا قدم در آن می‌گذارم از خودم فرسنگها فاصله میگیرم، همان خودی که شاید گهگاهی کمی به تو نزدیک میشود.

آه.. و فقط آه..

 

 

پ.ن:

باید از سمت خدا معجزه نازل بشود

که دلم، باز دلم، بازدلم، دل بشود

خدایا

خیر را بر من مقدر کن و مرا همان قرار ده که خود میخواهی و مرا از گزند هر آنچه ظلمت نامیده میشود مصون بدار.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ